گزارش سایت رسمی سیامك یزدانجو از نمایشگاه جغرافیای برف

برف اینجا زودتر باریده است!

برف اینجا زودتر باریده است!

به گزارش سایت رسمی سیامک یزدانجو، نقوش اساطیری این تابلوها با الگویی ساده رسم شدند؛ آدمک ها گاه در جنگ و گاه در صلح به سر می برند و اساس همین دوگانگی که زوایایی از زندگی را هم در بر گرفته سپیدی برف گاه امیدی از بهار پیش رو و گاه نشانی از سردی و غم روزگار است.


به گزارش سایت رسمی سیامک یزدانجو به نقل از ایسنا، فضای برفی و نقش پررنگ سفید تابلوها سرما را به دل می رساند؛ آن چه که بازدیدکننده را دلخوش نگه می دارد خطوط ریز و ظریفی است که بیشتر با رنگی گرم و روشی یکسان بر سفیدی بوم نقش بسته است. در کنار برخی از این نقوش هاله ای در بین برف دیده می شود که گاه به رنگ هایی چون آبی و بنفش گرم متمایل شده و گاه آنقدر محو روی رنگ سفید پخش شده که نشان کمی از آن دیده می شود. نقوش گاه پس زمینه ای به رنگ خاک و گاه تیره و به رنگ شب است.
در عصر روز جمعه بازدیدکنندگان در کنار این تابلوها که مانی مهرزاد نقششان زده ایستادند و تابلوهایی از «جغرافیای برف» را می نگرند. بدیهی است که مبحث مرگ و سوال های اساسی در رابطه با حقیقت هستی و سرنوشت انسان موضوعی است که اغلب توجه مخاطبان را به خود جلب می کند؛ چون که این مساله یکی از اساسی ترین مسائل گره خورده با حقیقت انسان است.
انسان می تواند در هر چیزی بدنبال حقیقت هستی خویش بگردد و حالا برخی از این مخاطبان این نمایشگاه دیدگاه یک هنرمند نسبت به این مساله را آثارش جست وجو می کنند. نقاش این آثار هم آنها را با اندیشیدن به امکان وجود ابعاد دیگری از هستی خلق کرده است.
تابلوهای بر دیوار اغلب از المان های مشخصی پیروی می کنند. تمامی آثار حدودا یک الگو را دنبال می کنند. پرندگان، اسب های درحال حرکت و بیرق های ظریف سرخ رنگ و گاهی هم سبزرنگ، آدمک هایی که سفید و گاه سیاهند و رقصان روی این بوم ها جا خوش کرده اند؛ نبردی در بین این آثار دیده می شود و تمام تصاویر به در هم تنیدگی می رسند.
مانی مهرزاد ـ هنرمند نقاش ـ که این آثار را بر دیواره های نگارخانه نگر برده است، در استیتمنت این نمایشگاه در رابطه با غم و اندوهی که در دوران کرونا تجربه کرده است نوشته؛ او توضیح داده که دو تن از نزدیکان خویش را بر اثر مبتلا شدن به ویروس کرونا از دست داده و گویی برای نخستین بار با چالش هایی اساسی در رابطه با مرگ و زندگی روبه رو شده است. وی در استیتمنت خود بیان کرده که باورهای او از معنای زندگی بعد از تجربه سوگ رنگ دیگری گرفت و ابعاد دیگری از هستی را به افکارش افزود.
این آثار خواب هایی را به تصویر کشیده که گاه در جنگ به سر می برند و گاه در صلح؛ در کنارشان تابلوهای «مطلقا ممنوع» در بین برف نصب شده است که گاه اسبان و سواران را متوقف می سازد. به کارگیری آهنگین خطوط همچون شعری است که در باب معنای دنیا سروده شده و هر دم لشکری را به گوشه ای از این جهان می کشاند.
وی در بیانیه این نمایشگاه که بر دیوارنگارخانه نگر با فونت مشکی نقش بسته آورده است:
«در دوره همه گیری ویروس کرونا جان های خیلی از دست رفتند، من هم خواهرزاده و مادر عزیزم را از دست دادم. این مساله سبب شد تا حقیقت مرگ بیشتر از پیش برایم ملموس شود و مرا با چالش های اساسی در ارتباط با زندگی و مرگ روبرو سازد. سوال های اساسی در رابطه با حقیقت هستی و سرنوشت انسان که همیشه برایم دغدغه بوده اند این دفعه با شدتی بیشتر به سراغم آمدند و منجر به ایجاد یک شوک اساسی در باورهای من نسبت به زندگی شدند. اندیشیدن به امکان وجود ابعاد دیگری از هستی به دامنه افکارم اضافه گردید و در نهایت مسبب ایجاد مجموعه «جغرافیای برف» شد.
برف معانی دوگانه و گاه متضادی را برایم تداعی می کند؛ هم می تواند نماینده پاکی و روشنایی باشد و هم نشانه پلیدی، تاریکی و زوال؛ برف هم معنای امید دارد و هم ناامیدی؛ هم سرور و هم ماتم! برف سپید است اما سرد. سپیدی برف در نگاه من اشاره به اقلیم و دنیاهای دیگر و حتی روح و موجودات ماورایی دارد.
این نقاشی ها برای من نوعی روبرویی با "خویشتن" است. معتقدم زندگی را باید به تمامی زیست حتی با وجود تمام دردها و رنج هایش. برای من نقاشی کردن تلاشی برای درآغوش کشیدن زندگی است. زمین خوردن، برخاستن باردیگر، خاک ها را تکاندن و باردیگر به راه ادامه دادن...
مانی مهرزاد
آذر ۱۴۰۲»
تصاویری از نمایشگاه «جغرافیای برف»


منبع:

1402/09/21
13:32:08
5.0 / 5
216
تگهای خبر: آهنگ , ساز , شعر , نمایش
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۱
سیامک یزدان جو
موضوع های سایت رسمی سیامك یزدانجو