زندگی تنها بانوی ایرانی منتخب جشنواره عكس فیاپ در قرنطینه

زندگی تنها بانوی ایرانی منتخب جشنواره عكس فیاپ در قرنطینه

به گزارش سایت رسمی سیامك یزدانجو اردبیل یك هنرمند اردبیلی قرنطینه الزامی را به غیر از استرس، سبب رخدادها و اتفاقات زیبا در زندگی می داند.


خبرنگار ایسنا پای صحبت های ترانه دهقانی هنرمند اردبیلی و تنهای بانوی ایرانی منتخب جشنواره بین المللی عکس فیاپ می نشیند.
ایسنا: خودتان را به صورت مختصر معرفی کنید:
دهقانی: ترانه دهقانی هستم. متولد 1358، ساکن اردبیل.
ایسنا: از چه زمانی به هنر و بخصوص عکاسی، شعر و داستان علاقمند شدید؟
دهقانی: من از همان دوران کودکی علاقه زیادی به شنیدن قصه و داستان داشتم و طرفدار پر و پا قرص برنامه کودک تلویزیون و کارتون های بی نظیر آن دوران بودم، تا زمانیکه خواندن و نوشتن را یاد گرفتم و به درک مفهوم کلمات رسیدم، این دفعه با خواندن و نوشتن شعر و داستان، علاقه ام را به این هنر نشان می دادم.
همینطور عاشق نقاشی، طراحی و موسیقی بودم، که شانس بزرگ من در آن زمان برای پرورش این استعداد و علاقه وجود برادرم بود، او دبیر ریاضی و اهل ادبیات و هنر بود که همین کشش و علاقه مشترک به ادبیات و هنر، سبب شد بیشتر اوقاتم را با خواندن رمان هایی که در کتابخانه اش از نویسندگان بزرگ و مطرح دنیا بود بگذرانم و هنگام کشیدن نقاشی هایش روی شیشه و سطوح کاغذ و دیوار، ضمن لذت بردن، دقت کرده و به خاطر بسپارم.
جدا از این علایقی که اشاره کردم، برای خودم کاردستی های مختلفی درست می کردم، مثل کتابچه های کوچک داستان که با قیچی کردن ورقه های دفترم به ابعاد کوچکتر و دوختن انتهای آنها به همدیگر شکل می گرفت و با ساختن داستان و کشیدن نقاشیِ مربوط به هر صفحه و رنگامیزی آنها به انتها می رسید.
همینطور با نقاشی کردن حیوانات کارتونی به صورت خانوادگی روی صفحات کاغذی و قیچی کردن اطراف آنها که فکر و ایده آن ناشی از دیدن کارتون هایی نظیر دهکده حیوانات بود، می توانستم به میل خودم برای هر خانواده داستان بسازم و کارگردانی کرده، لذت بیشتری ببرم.
کلاس دوم راهنمایی بودم که در مسابقه طراحی که به صورت سراسری بین دانش آموزان مدرسه انجام شد نفر اول شدم و در همان دوره داستانی که نوشته بودم توسط دبیر پرورشی ام، با کلی سرزنش از سوی ایشان رد شد، داستانی با عنوان «افسانه ی رزا»، که برگرفته از تخیل من و رویای دختر خیالی ام، به نام «رزا» بود، در این داستان شخصیتی به نام «ملکه ویکتوریا» حمایت و سرپرستی رزا را بر عهده می گیرد و رزا بعنوان فرزند خوانده او وارد قصر می شود، جریان داستان با بلعیده شدن رزا توسط زمین باغ در حیاط قصر ادامه می یابد و به جادوگری می رسد که در زیرِ زمین، رزا را زندانی خود کرده است و شرط آزادی اش در جواب دادن به سه معمای طرح شده توسط اوست که این جواب، باردیگر رزا را به روی زمین و به قصر، باز می گرداند، تمام این اتفاقات در خواب دختر یتیمی رخ می دهد که از فرط ناتوانی می خواهد خودش را از روی این پل به آب بیندازد که زیر پل، خوابش او را به آرزوهایش می رساند.
دبیر پرورشی ام پس از خواندن این داستان باور نمی کرد که خالق و نویسنده ی آن، من باشم، برای همین ضمن سرزنشم، اصرار داشت کتاب و داستانی که از روی آن کپی برداری کرده ام را برایش ببرم، این در حالی بود که در همان زمان، خواهرزاده ام با خواندن داستانم و نوشتن خلاصه ی آن، از معلمشان، نمره ی بیست دریافت کرده بود.
این از خاطرات خوب و بد آن دورانم، در ارتباط با هنر بود. گرچه ناباوری دبیر پرورشی ام آن زمان ناراحتم کرد و تا مدتی نتوانستم بنویسم، ولی بعدها متوجه شدم که باید از این ناباوری ایشان خوشحال هم می شدم، چون این طرز برخورد، ناشی از قدرت قلم من بود.
البته دبیرانی هم مثل آقای بوستانی، دبیر ادبیاتمان، در دوره دبیرستان بود که همیشه در کمال حوصله و اخلاق، با خواندن داستان و نوشته هایم، تشویق و تحسینم می کرد و سبب می شد در آن دوره بیشتر از خواندن و نوشتن لذت ببرم و از این بابت همیشه سپاسگزار و دعاگوی ایشان بوده و هستم، گرچه پس از آخر آن سال هیچگاه ایشان را ندیدم و آخر همان سال، درست زمانی که علایق و خواسته های ذاتی ام را کشف می کردم، سرنوشت جور دیگری برایم رقم خورد، بدین سان که در 16 سالگی وارد زندگی مشترک شدم و خیلی زود مادر بودن را تجربه کردم.
با تمام سختی ها و اتفاق هایی که به نظرم عجیب و غریب می آمد، از آشپزی، خیاطی، گلدوزی و شمع سازی و هنرهایی نظیر آن لذت می بردم، اما در این میان، شدیدا محتاج کتاب های آموزش خانواده، روانشناختی و تربیتی شده بودم، به همین خاطر، کتاب هایی مانند مردان مریخی و زنان ونوسی اثر جان گری و همینطور کتاب رابطه مادر و دختر و رابطه ی مادر و پسر که اثر ملیسا هریسون و هری اچ هریسون بود و کتاب های آموزشی مثل آنرا تهیه کردم و در راه تربیت و تقویت رفتار خود و افراد خانواده از آن بهره بردم.
حال برای این که ارتباطم با دنیای بیرون قطع نشود، کنار هر هنری، کتاب و مجله می خواندم و برای آرامش و تسلی خاطرم می نوشتم. سال 1390 با هدف شناخت و کسب آگاهی بیشتر در ارتباط با هنر نویسندگی، پا به دنیای بیرون گذاشتم و برای نخستین بار در کارگاه نقد و بررسی داستان و شعر که در حوزه هنری استان اردبیل برگزار می شد شرکت کردم.
در سال 1393 مجموعه شعری با عنوان مرگ حسرت و در سال 1394 مجموعه شعر دیگری با عنوان آسمان گمشده به چاپ رساندم که طراح روی جلد هر دو کتاب، خواهرم بود، در واقع وی ضمن اینکه خواهر و دوستی صمیمی برای من بود، مشوق و همراه همیشگی من در طول آن سال ها تا به الان بوده است که بابت آن همواره خدا را شاکر بوده و از ایشان نهایت تشکر را دارم.
همچنین در ارتباط با انتشار اشعارم باید بگویم که توسط ناشرین مجلات بارها به چاپ رسیده و در کتاب منتخبی از اشعار شاعران سراسر ایران، با عنوان«جهان در برابرم سپید می شود» انتشار یافته است.
در سال 1395، همزمان با شرکت در کارگاه های شعر و داستان، مشتاق به ادامه تحصیل شدم و با علاقه ای که به هنر عکاسی پیدا کرده بودم، با هدف تحصیل در این رشته، در کلاس های درسی و آموزشی ثبت نام کردم، گرچه رشته عکاسی را به خاطر شرایط مدارس آموزشی، به رشته گرافیک تغییر دادم و دیپلم گرافیک نصیبم شد، اما باز هم این اتفاق، از اشتیاقم نسبت به این هنر، کم نکرد و ضمن ثبت نام در دانشگاه علمی کاربردی برای ادامه تحصیل در این رشته، تابحال در آموزشگاه های معتبر استان، دوره های مختلفی از این رشته را نظیر آموزش اصول و مبانی عکاسی، دوره های شناخت نور و مبانی نورپردازی، عکاسی مستند و دوره تکمیلی نورپردازی پرتره و همینطور دوره عکاسی مفهومی را زیر نظر استادان مجرب استان طی کردم.
حالا هر زمان حرفی برای گفتن داشته باشم، ضمن بیان آن با هنر نویسندگی، می توانم به وسیله هنر تجسمی هم، آنرا نشان دهم. در واقع هدف من از پرورش این استعداد و در کل پناه بردن به هنر، بیان همین ناگفته های تلنبار شده است، ناگفته هایی که گاهی زبان به تنهایی قادر به گفتنش نیست.
ایسنا: این حرفه رو از چه زمانی به صورت جدی دنبال کردید؟
دهقانی: من با این تصور که شرکت کردن در جشنواره ها، برای من زود است و باید تا جایی که می توانم بیاموزم، هیچگاه در هیچ جشنواره ای شرکت نمی کردم، تا اینکه این اواخر برای نخستین بار در «جشنواره های بین المللی عکس فیاپ» که با محوریت در خانه می مانیم بود شرکت کردم، که در آن اثرم بعنوان تنها بانوی ایرانی در کنار 4 عکاس دیگر به این جشنواره راه پیدا کرد.
فدراسیون بین المللی هنر عکاسی یا فیاپ، تنها موسسه بین المللی در زمینه عکاسی است که از سوی یونسکو به رسمیت شناخته شده است. فیاپ به صورت فعال در کمپین «ما در خانه می مانیم» شرکت می کند، به همین دلیل، این مسابقه بین المللی عکس را برگزار کرد که همه عکاسان جهان با عکسهایی که در این دوره، در خانه ها گرفته اند شرکت نمایند و از آنجایی که شرکت در این جشنواره مجانی و بدون هزینه ثبت نام بود، بی گمان تعداد شرکت کننده ها هم بیشتر از حد معمول بوده است و این برای من حسی بینظیر و خوشایند بود که برای نخستین بار در چنین جشنواره ای شرکت کنم و اثرم بین آن همه شرکت کننده انتخاب و به مرحله نهایی راه یابد.
البته برای من کسب موفقیت، هیچگاه به معنای بدست آوردن رتبه یا مقام نبوده است و همین که توانسته ام با وجود تمام موانع و محدودیت ها، گامی در جهت هنر بردارم، بزرگترین موفقیت من است.
شاید در نظر دیگران نقطه ای که حالا در آن ایستاده ام، دامنه ای از یک قله موفقیت باشد، اما در نظر من که مسیر سنگلاخی طولانی را برای رسیدن به این دامنه طی کرده ام، موفقیتی بزرگ شمرده می شود.
ایسنا: نظر شما در مورد نگاه جامعه به هنر؟ و اینکه چقدر هنر در بین مردم مورد قبول واقع شده؟
دهقانی: اگر از گذشته بخواهیم مرور نماییم، تا جایی که یادم می آید هنرمند از دید عموم دیوانه یا بیکاری بیش نبوده است و کمتر کسی را دیده ام که از هنرمند تعریف کند و او را مورد لطف و تحسین قرار دهد، اما امروزه با پیشرفت علم و فرهنگ در جامعه و با وجود دنیای مجازی و فعالیت رسانه ها و تبلیغات در جهت بهبود هنر، دیدگاه افراد جامعه نسبت به هنر و هنرمند تا حدود زیادی در جهت مثبت تغییر کرده است.
اما باز هم برای بهبود و رشد بیشتر هنر و ماندگاری دیدگاه مثبت نسبت به هنر و هنرمند در جامعه، باید گام های بزرگتری برداشته شود تا در نهایت به جایی برسیم که افراد جامعه هیچگاه با بهانه گیری و سنگ اندازی، مانع فعالیت یک هنرمند نشوند و هنرمند را از فکر و ایده خود برای ابداع و خلق آثار منصرف نکنند و در صورت امکان، همکاری لازم را با هنرمند برای رسیدن به هدف مورد نظرش داشته باشند.
ایسنا: دغدغه ها و انتظارات شما بعنوان یک هنرمند از مسئولان؟
دهقانی: قشر هنرمند همچون افرادی هستند که همواره مورد کم لطفی جامعه و مسئولین قرار گرفته اند. لازم می دانم از این طریق، به چند نمونه از دغدغه ها و انتظارات یک هنرمند از مسؤلان محترم اشاره کنم؛ همانطور که می دانید، هنرمند فرقی نمی کند در چه شاخه ای از هنر کسب مهارت و فعالیت داشته باشد، مهم این است که علاوه بر صرف هزینه های گزاف در جهت کسب مهارت هنری، عمر گرانمایه اش را، بدون هیچ چشم داشتی از کسی در این راه طی کرده است.
شب و روز نشناخته و با قدرت و قوت طی طریق کرده، هر چند هنر با خونش عجین شده و وی با شدت علاقه مندی به آن پرداخته است. بدین سبب در فراسوی مسیر زمانیکه نوبت به بازدهی و کسب درآمد رسید، گوشه چشمی به حمایت های مسؤلان برای ادامه مسیر و رسیدن به کمال مادی و معنوی را دارد.
این امر زمانی به حقیقت می پیوندد که مسئولان، حمایت های خویش را بوسیله پرداخت وام های طولانی مدت بدون بهره و استراحت دار، همچنین، در اختیار گذاشتن غرفه های حمایتی مجانی یا کم هزینه در معرفی آثار و عرضه محصولات خلق شده هنرمند، نور امید را در دل این قشر جهت ادامه مسیر روشن و منور گردانند، باشد که انگیزه ای در جهت خلق آثاری ماندگار و نو در وجود ایشان گردد.
بالطبع، با این تمهیدات جامعه هنری به قشری پویا و خلاق تبدیل گشته، امیدوارانه و با ثبات قدم در این راه گام خواهند گذاشت.
ایسنا: باتوجه به شرایط پیش آمده اخیر(بیماری کرونا)، در این برهه زمانی وضعیت کارهای هنری شما چگونه بود؟
دهقانی: با توجه به این که پیش از جریان کرونا، دوره های کارگردانی و فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان استان می گذراندم و به کارهای مرتبط به این دوره ها مِن جمله عکاسی و فیلمسازی در بیرون از خانه عادت کرده بودم، فکرش را هم نمی کردم برای مدت طولانی مجبور شوم، در خانه بمانم و حتی سوژه عکاسی ام را که قبلا بیرون از خانه جستجو می کردم، در میان افراد خانواده و لوازم و اشیای درون خانه پیدا کنم.
قرنطینه الزامی جدا از استرسی که به همراه داشت، سبب بسیاری از رخدادهای جالب و بی نظیر در زندگی شخصی من شد. در این دوران، گذشت زمان را حس نمی کردیم و این سبب می شد برای نوشتن، خواندن و شنیدن حرف های هم شب و روز فرصت داشته باشیم و این تغییری بود که لذت زیادی برایمان به همراه داشت، انگار تا این حد هیچکدام همدیگر را نشناخته بودیم.
نشستن دور یک سفره و بحث و گفتگو راجع به فیلم ها و کتاب هایی که می خواندیم و مرور خاطرات گذشته و یادآوری روزهای تلخ و شیرینی که پشت سر گذاشته بودیم و صحبت در مورد استعدادهای تک تک افراد خانواده و برنامه ریزی برای زمان حال و حتی برای پس از قرنطینه، همه و همه، ارتباط ما را نسبت به هم بیشتر از قبل کرده بود.
ورزش در خانه، نقاشی، موسیقی، عکاسی، دانلود فیلم های برتر دنیا و تماشای آن کنار هم، خواندن کتاب، نوشتن، آشپزی و پختن نان و شیرینی، کارهایی بود که در خانه توسط اعضای خانواده در این دوران با هیجان و لذت بیشتری اجرا می شد.
کتاب های زیادی داشتم که به سبب مشغله فراوان و کارهای بیرون از خانه، موفق به خواندن آنها نشده بودم و این لطف کرونا و قرنطینه بود که با همان ذوقِ لحظه خرید، آغاز به خواندن کنم و همینطور در ارتباط با هنرهای تجسمی همزمان با قرنطینه، در صفحات مجازی، جشنواره ها و نمایشگاه هایی با مبحث کرونا و قرنطینه انجام شد که در آن از هنرمندان می خواست تا از کارهای روزمره خود و لحظاتی که در این دوران دارند اثری به ثبت رسانده و در این جشنواره ها و نمایشگاه ها شرکت نمایند.
تماشای روزانه آثار هنرمندان و تمرکز روی این هنر، حامل ایده هایی نو در ذهنم شد و در واقع روزی نبود که عکاسی نکرده باشم، گرچه بیشتر آن را حذف می کردم و تنها عکسی را که از هر لحاظ مورد قبول بود نگه می داشتم که البته اجرا و ثبت بیشتر تصاویر قرنطینه من پشت پنجره اتفاق می افتاد.
ایسنا: آیا توانستید کرونا و پیش گیری از آن رو در چارچوب هنر حرفه ای خودتون به جامعه نشان بدهبد؟
دهقانی: در این میان عکسی که برای جشنواره بین المللی فیاپ با محوریت در خانه می مانیم ارسال کرده بودم، بعنوان اثر تنها بانوی ایرانی کنار چهار عکاس دیگر از ایران به این جشنواره راه پیدا کرد، عکسی که اجرا و ثبت آن بالای پشت بام خانه مان در شب بود.
در این عکس که در آن خیابان و ساختمان های شهر به حالت فلو در پس زمینه دیده می شود، دوربین روی دختری ماسک زده به صورت و نیم رخ فوکوس کرده که در تاریکی شب، امتداد نگاهش به سمت روشنایی شمعی است که در دست گرفته است. عکسی از نور و امید که در آن نشان می دهد، در پس هر تاریکی، همیشه روزهای بهتر و روشنی است که به استقبالمان می آید.
در آخر کلام به لحظات ناب و موفقیت هایی اشاره می کنم که در دوران قرنطینه شامل حالمان شد، شرکت در جشنواره بین المللی فیاپ و راهیابی اثرم به مرحله نهایی این جشنواره و همینطور راهیابی اثری از پسر 10 ساله ام به نمایشگاه نقاشی که مسابقه ای ملی بود و توسط حوزه هنری استان با محوریت «کرونا را شکست می دهیم» برگزار شده بود و هم انتخاب اثر موسیقی دخترم که با گیتار اجرا کرده بود توسط جشنواره موسیقی استان، همگی لحظات ناب و به یادماندنیِ این چند ماه اخیر بود، لحظاتی که بیشتر از پیش کنار هم بودیم و هستیم.

عکاسی هنری است که در سال 1830 میلادی اختراع شد و به صورت عمومی ده سال بعد به رسمیت شناخته شد امروزه عکاسی بزرگ ترین سرگرمی رو به رشد در جهان با سخت افزار به تنهایی یک صنعت چند میلیارد دلاری است.
ایده اولیه تشکیل فدراسیون بین المللی هنر عکاسی هم توسط دکتر موریس وان دی ویجر Dr. Maurice VAN DE WIJER بلژیکی در سال 1946 شکل گرفت. می توان اظهار داشت که فیاپ واقعا از شروع سال 1947 رسما تاسیس شد و از آن سال تابحال واسطه ای برای برقراری ارتباط بین مؤسسات ملی عکاسی در کشورهای مختلف جهان بوده است.
نخستین کشورهایی که به عضویت فیاپ درآمدند عبارتند از بلژیک، هلند، ایتالیا، پرتغال و سوئیس. در ماه سپتامبر سال 1947، با عضویت دانمارک، فنلاند و مجارستان تعداد اعضا به هشت عضو رسید. اولین کنگره فیاپ در ژوئن 1950 در برن سوئیس با حضور 17 کشور عضو شامل اتریش، بلژیک، برزیل، کوبا، دانمارک، اسپانیا، فنلاند، فرانسه، مجارستان، ایرلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، پرتغال، سوئد، سوئیس و یوگسلاوی تشکیل شد.

فیاپ تنها مؤسسه بین المللی در زمینه عکاسی است که از سوی یونسکو UNESCO به رسمیت شناخته شده است و پروژه هایی هم بنا به درخواست این سازمان انجام داده است.

فدراسیون بین المللی هنر عکاسی، بعنوان عضو اجرایی (نمایندگی) با مؤسسات ملی عکاسی در سراسر جهان همکاری نزدیک دارد که تعداد آنها به بیشتر از 90 مؤسسه ملی در 5 قاره می رسد. فیاپ در هر کشور تنها یک نمایندگی دارد و فیاپ همینطور نماینده نزدیک به یک میلیون عکاس است.




منبع:

1399/08/05
22:54:00
5.0 / 5
1271
تگهای خبر: آموزش , ترانه , جشنواره , ساز
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۵
سیامک یزدان جو
موضوع های سایت رسمی سیامك یزدانجو