سومین رئیس حوزه هنری اصفهان:

اصفهان به شهر هنر نیاز دارد

اصفهان به شهر هنر نیاز دارد

سایت رسمی سیامک یزدانجو: اصفهان اصفهان به یک موزه بزرگ نیاز دارد که در پروژه «شهر هنر» یک موزه چند هکتاری پیش بینی شده است ولی به این نیاز دارد که دولت ها روی آن سرمایه گزاری نموده و برای آن وقت صرف کنند درحالی که متأسفانه در مدیریت های پیشینِ استانداری مخالفت هایی با این پروژه شد و همراه نبودند. آنها می گفتند اصفهان یک میدان نقش جهان دارد و نیازی به کار جدیدی ندارد!



این قسمتی از صحبت های معاون سیمای صداوسیمای مرکز اصفهان است که در دهه هشتاد ریاست حوزه هنری اصفهان به عهده داشت. سیدمهدی سیدین نیا اعتقاد دارد که ما باید ببینیم بهترین کار در زمان خودش چه کاری است و آنرا پیداکرده و انتخاب نماییم و انجام دهیم. دراین بین، سرمایه گذاری روی هنر (نه هزینه کردن روی هنر) موضوعی است که به نظر سیدین نیا در همه زمان ها می تواند کمک کننده باشد. او با اشاره به اینکه مردم را باید به خوب دیدن تشویق کرد و با تاکید بر این که اصفهان به شکل جدی به «شهر هنر» نیاز دارد، می گوید: اگر ما این کار را انجام ندهیم کشورهای ترکیه، امارات، کویت و قطر برای خودشان شهر هنر را خواهندساخت.

آنچه می خوانید گفت وگوی اختصاصی خبرنگار ایسنا با سیدمهدی سیدین نیا، معاون سیمای صدا و سیمای مرکز اصفهان و دومین رییس حوزه هنری اصفهان است.

ریاست شما در حوزه هنری اصفهان از چه سالی آغاز شد و پیش از آن کجا بودید؟

من کارمند صداوسیما و از سال ۱۳۸۳ مأمور به خدمت در حوزه هنری شدم و پس از حوزه هنری مجدداً به صداوسیما برگشتم.

اولویت های شما در حوزه هنری اصفهان چه بود؟

آن چیزی که من به طورکلی روی آن فکر می کنم مدل سرمایه گذاری روی هنر است. فعالیتهای ما می تواند یک مدل هزینه کردن داشته باشد یا مدلی به نام سرمایه گذاری و این دو باهم تفاوت بسیاری دارند، بطورمثال اگر ما بخواهیم فرودگاهی را بسازیم یا کارخانه تولید خودرو تولید داشته باشیم باید روی آن سرمایه گذاری نماییم، درحالی که با هزینه کردن، نه خودرو تولید می شود و نه فرودگاه ایجاد می شود. از این رو نکته اول برای این نوع سرمایه گذاری، داشتن زمین مناسب می باشد. دومین مورد، نیروی انسانی است یعنی نیروی انسانی باید آموزش ببیند، تربیت شود و کار را بشناسد تا بتواند از عهده مسئولیتی که به او واگذارشده برآید، ازاین رو یکی از موارد مهم در حوزه سرمایه گذاری، آموزش است. بر این اساس به تکنولوژی و سرمایه مالی و در حوزه اجتماعی نیز به پشتوانه و سرمایه اجتماعی نیاز است، یعنی نمی توان محصولی را تولید کرد که تقاضایی برای آن وجود نداشته باشد؛ مجموعه این اتفاقات را سرمایه گذاری می گویند.

من در هنر از ابتدا این نگاه را داشتم که باید روی هنر سرمایه گذاری کنیم، بنابراین در گام اول به سمت زیرساخت هایی رفتم که باید اتفاق می افتاد، چون حوزه هنری ازلحاظ مالی ضعیف بود و باید برای آن منابع درآمدی ایجاد می کردیم. زیرساخت های لازم مانند گالری ها، ساختمان های مناسب حوزه هنری و سینماها در اصفهان یا نبود یا کم بود، بطورمثال یک سینما به اسم سینما سپاهان داشتیم و اگر می خواستیم در سینما فعالیتی داشته باشیم باید زیرساخت های لازم را توسعه می دادیم، در زمینه آموزش هم به همین شکل بود؛ لازم بود هزاران نفر جوان و نوجوان در مرکز آموزش حوزه هنری آموزش می دیدند چرا؟ چون اگر قرار باشد در هنر، تولید اتفاق بیفتد حتما باید آموزش داده شود استعدادها شناسایی و جذب شود تا این استعداد بتواند یک اثر هنری را خلق کند یعنی تا آن تربیت انجام نشده و آموزشی صورت نگیرد تولیدی اتفاق نمی افتد.

من در همه فعالیت ها و در هر نهادی که کار می کنم همین نگاه را دارم؛ یعنی نگاه سرمایه گذاری برای قله هایی که آدم می خواهد به آن برسد یا چشم اندازهایی که آن فردِ علاقه مند یا دارای استعداد بتواند به آن قله ها برسد یا حداقل بتواند قسمتی از آنرا به دست آورد و یا در راه فتح آن قله باشد و به بیراهه نرود. همین مسئله موجب شد که در حوزه هنری با همکاری همه هنرمندان و بچه های حوزه و پشتیبانی هایی که به ویژه از تهران انجام می شد به این هدف برسیم؛ البته پشتیبانی های تهران بیشتر حالت معنوی داشت و نه مالی چونکه هیچ پولی به ما داده نمی شد و ما تلاش می کردیم خودمان پول به دست آوریم یعنی با انجام فعالیتهای مشارکتی و فروش محصولات و توسعه فعالیت ها و نخوردن هایی که خیلی انجام دادیم و ریخت وپاش هایی که نکردیم و نباید هم انجام می دادیم. بدین سان پولمان را درست هزینه می کردیم و هرچه پول به دست می آوردیم بجای کارهای تبلیغاتی و ویترینی سرمایه گذاری می کردیم و جایی را آباد می کردیم که بتواند چرخ خودرا بگرداند. این روشی بود که در حوزه هنری اصفهان جواب داد و فکر می کنم الگویی است که می تواند برای بسیاری نهادها و سازمان های دیگر هم جواب دهد.

منظورتان از درآمدزایی با فروش محصولات چیست؟

مثلاً یک زمانی سینماهای ما زیان ده بودند و حتی نمی توانستند حقوق کارکنان خودرا هم تامین کنند ولی بعدها با بازسازی سینماها مردم را با سینما آشتی دادیم. سال ۱۳۸۳ نخستین سینمای بازسازی شده در اصفهان سینما سپاهان بود، آن زمان خیلی ها در تهران و دیگر نقاط به من گفتند که «شما برای چه داری در سینمایی هزینه می کنی که مردم نمی آیند؟» ولی اثبات شد که اگر سینمایی ساخته شد که در شأن مردم باشد و به آنها احترام گذاشت و فیلم خوب نمایش داد همه چیز فرق می کند. این اتفاقات موجب شد که مردم با سینماها آشتی کنند و سینما هزینه های خودرا جبران کند، حقوق کارکنان خودرا بدهد، حتی خودرا بازسازی کند و از زیان به سود برسد به صورتی که پس از آشتی مردم با سینما به ما اعلام گردید که می خواهند با پول اصفهان چند استان دیگر را هم اداره کنند و وقتی سینما به سود بسیار خوبی رسید با یک بخشنامه اداری همه درآمدها و منابع به سمت پایتخت رفت.

بازسازی سینما سپاهان در زمان شما انجام شد؟

بله

ساختمان حوزه هنری در خیابان آمادگاه چطور؟

حوزه هنری در خیابان آمادگاه بود و ساختمان خیلی مناسبی برای توسعه فعالیت ها نداشت، این ساختمان زمان آقای قندی تحویل شده بود و در زمان جناب آقای صفوی هم بازسازی شده بود و مجدداً برمبنای طرح، بازسازی صورت گرفت و بدین سان تعداد هنرجویانش افزوده شد و به محل بسیار خوبی تبدیل شد که هنرجو و استاد راضی بودند، یعنی یک نوع سرمایه گذاری صورت گرفت و این چرخ چرخید و توانست خودش را اداره کند و از وضعیت گذشته بیرون برود.

عمارت سعدی هم در زمان ریاست شما بازسازی شد؟

ساختمان سعدی در زمان ریاست آقای قندی برای دانشگاه سوره مورداستفاده گرفت و در زمان حضور من در حوزه هنری، مرمت و بازسازی آن ادامه پیدا کرد و بعنوان عمارت سعدی راه اندازی شد.

این ساختمان در زمان شما بعنوان دانشگاه سوره استفاده نمی شد؟

وقتی من به حوزه هنری آمدم دانشگاه سوره درحال جمع شدن بود و بعد این ساختمان با هدف ایجاد «موزه نمایشگاه» حفظ شد.

به جز عمارت سعدی، در زمان ریاست شما ساختمان دیگری به حوزه اضافه شد؟

با توجه به توافقات بین بنیاد شهید و حوزه هنری، سینما فلسطین به حوزه هنری واگذار شد. در همین جا لازم است از فردی به نام آقای «سید مصطفی حسینی» اسم ببرم که به نظر من مَرد سینمای ایران است و تا الآن تعداد زیادی از سینماها توسط او بازسازی شده و همچنان در کشور درحال ساختن سینما است، به صورتی که ما با او شوخی می کردیم و می گفتیم «به شما هیچی نگویند کل این کشور را سینما می کنی.» آن زمان سینماهای کاشان، فولادشهر، شاهین شهر، شهرستان گز و درمجموع ۱۴ سالن سینما در استان اصفهان را با حمایت حوزه هنری بازسازی کرد و امروز آقای حسینی و همکارانشان در کل کشور این حرکت را ادامه می دهند بطورمثال سینمای شهرکرد هم توسط بچه های اصفهان ساخته شد. این همان مدل سرمایه گذاری روی موضوع است یعنی اتفاقی است که اگر فردا هم شما نباشی این راه ادامه دارد. وقتی کاری درست برنامه ریزی شود دیگران پس از شما هم آن مسیرِ درست را ادامه می دهند، از این رو من معتقدم که هنر به بحث سرمایه گذاری نیاز دارد.

در زمینه آموزش چه اقداماتی انجام شد؟

فرآیند شناسایی استعدادها، جذب و تربیت، سرلوحه کار ما بود و اتفاقات خوبی افتاد، البته این مسیر همچنان ادامه دارد یعنی ساختمان سوره در خیابان آمادگاه همچنان به خوبی در زمینه آموزش فعالیت دارد و من از این بابت خوشحالم، بااینکه این مدت طبیعتاً به سبب کرونا تنزل پیدا کرد ولی این مکان از شروع مرکز خوبی بوده و پروسه بسیار درستی در زمینه آموزش داشته، اساتید خیلی خوبی دارد و روش آموزشی آن هم روش مهارتی یعنی استاد و شاگردی است که خروجی های خیلی خوبی هم داشته است.

اساتیدِ آنرا خودتان انتخاب می کردید؟

بخشی از آنها از زمانی که من به حوزه رفتم بعنوان استاد در آنجا حضور داشتند ولی بعضی هم بعدازآن دعوت شدند و حتی از هنرجویانی استفاده شد که همان جا آموزش دیدند و به حدی رسیدند که می توانستند تدریس کنند. آنجا فضایی بود که هرکس قدرت تدریس داشت زمینه برای او فراهم بود.

خرید آثار هنرمندان هم نوعی سرمایه گذاری است، این مورد در زمان حضور شما در حوزه هنری اتفاق افتاد؟

کارهای زیادی برای تولید به هنرمندان سفارش می دادیم یعنی منابعی که در اختیار ما بود صرف کارهای ماندگار و نفیس می شد و شاید اثری بوده که من ۵ میلیون تومان برای آن هزینه کردم و امروز روی آن اثر هنری بیش از صدها میلیون قیمت می گذارند و الآن در گنجینه حوزه هنری اصفهان نگه داری می شوند.

آثار چه هنرمندانی را خریداری کردید؟

از استادان رضا بدرالسماء، زینت السادات امامی، اکبر میخک، نطنزی، سلیمانی، گنجعلی، کارهای قلم زنی و غیره.

آثار گنجینه حوزه هنری در زمان ریاست شما در معرض دید عموم قرار گرفتند؟

آن موقع نه، چون قرار بود ساختمان سعدی بازسازی و به «موزه نمایشگاه» تبدیل شود و آثار گنجینه در آنجا نمایش داده شود که بعدها قسمتی از هدف ما از بازسازی ساختمان سعدی اجرا شد، یعنی گالری ها شکل گرفتند و بخشی که تصمیم داشتیم به موزه تبدیل گردد به سایت اداری تبدیل شد.

اصفهان به موزه های بیشتر و بسیار بزرگ تر از گنجینه حوزه هنری یا عمارت سعدی نیاز دارد. تأیید می کنید؟

بله کاملاً حرف درستی است، آن موقع من پروژه «شهر هنر» را تعریف کردم و تاکید داشتم که لازم است شهر هنر در اصفهان ساخته شود. یک شهر هزار هکتاری در جنوب اصفهان را هم در نظر گرفتم که متأسفانه دولت ها هیچ گونه همکاری نکردند و اخیراً با دولت جدید صحبت کردیم و امیدوارم همکاری کنند تا این زمین برای راه اندازی شهر هنر اصفهان اختصاص داده شود. اصفهان به شهر هنر نیاز دارد و اگر ما این کار را انجام ندهیم کشورهای ترکیه، امارات، کویت و قطر آنرا انجام می دهند. من سال ۱۳۹۰ ایده پرداز ابتدایی آن بودم و امروز ۱۱ سال از آن گذشته است و هنوز این پروژه در اصفهان اجرانشده است.

مطالعات این طرح انجام شده؟

بله همه مطالعات این پروژه انجام شده و فقط لازم است که دولت ها همکاری کنند تا عملی شود. عملی شدن پروژه شهر هنر در اصفهان جزو آرزوهای من است.

در زمان ریاست شما در حوزه، موضوع مالکیت بنیاد شهید روی خانه هنرمندان مطرح شد؟

خیر ساختمان خانه هنرمندان در اختیار حوزه هنری بود و در دوره من اصلاً بنیاد شهید اطلاعی نداشت که آنجا مالکیت دارد و اتفاقاً همیشه شهرداری مدعی بود اما در دادگاه متوجه می شوند که برمبنای سند، مالکیت این ساختمان با بنیاد شهید است و بعد پایشان به قصه باز شد. البته قرار بود تعاملی با بنیاد شهید صورت گیرد و حتی ساختمانی بعنوان معوض به بنیاد داده شود که من یادم هست حوزه هنری ساختمانی در یزد را به بنیاد شهید پیشنهاد داده بود. بنیاد شهید هم همراه بود و الآن هم نشنیدم که بگویند حتما ساختمان را به آنها بدهند ولی بهرحال مالکیتِ سندی این ساختمان با بنیاد شهید است و امیدوارم با تعامل هایی که بین سازمان ها صورت می گیرد خانه هنرمندان برای هنرمندان باقی بماند.

رفتن شما از حوزه به سبب علاقه تان برای بازگشت به صداوسیما بود؟

من خودم این طور هستم که همیشه برای کار دعوت شوم که آن زمان برای حوزه هنری و امروز برای صداوسیما دعوت شدم. کلاً خودم دنبال جایی نمی روم، دنبال گرفتن مسئولیت نمی روم، روحیه من چنین نیست، لطف خدا و دوستان بود که از روی شناخت، من را به کار دعوت می کنند ولی من از ابتدا استخدام صداوسیما بودم که آقای دکتر بنیانیان من را به حوزه هنری دعوت کرد و اتفاقاً معرف من آقای سید مسعود صفوی (دومین رییس حوزه هنری اصفهان) بود که یک روز در خانه هنرمندان با من قرار گذاشت و گفت «من دارم از حوزه می روم و شما را به آقای دکتر بنیانیان پیشنهاد دادم.»

اتفاقاً یکی از خاصیت های خوب حوزه هنری این است که کارِ تخصصی می کند یعنی از کارهای پراکنده به دور است و در بحث هنر تمرکز دارد و این خیلی خوب است. الآن سازمان هایی داریم که منابع مالی خیلی خوبی دارند ولی خیلی پراکنده کار می کنند. به نظر من اگر هرکس در ماموریت سازمانی خودش متمرکز شود موفقیت های بهتری دارد و دو شرط هم دارد، یکی این که دقیقاً آن مسئله ای که هدف گذاری شده را انجام دهد و دوم این که کار را به دست اهلش بدهد. من یادم هست که وقتی می خواستیم رنگ دیوار عمارت سعدی را انتخاب نماییم آن قدر آدم آوردیم که ببینند و بگویند چه رنگ باشد بهتر است و آخرین نظر را استاد اکبر میخک دادند و بعد هرکس آمد از آن رنگ بعنوان یک انتخاب درست اسم برد و اتفاقاً در زمان لایه برداری هم مشخص شد که گذشته آن هم همین بوده است.

موزه خط در زمان شما همچنان فعالیت می کرد؟

ساختمانِ کنار خانه هنرمندان در زمان ریاست آقای قندی و در زمان حیات مرحوم حبیب الله فضائلی بعنوان موزه خط راه اندازی شد که سیاه مشق های میرزا رضا کلهر را نمایش می داد اما آنجا از امنیت لازم برای نگه داشتن این آثار نفیس برخوردار نبود چون اطراف آن پارک بود و از طرفی به سبب آبیاری هایی که برای پارک انجام می شد این ساختمان همیشه نم داشت و محل مناسبی برای آثار نبود ضمن این که به لحاظ وسعت هم کوچک بود یعنی یک خانه مسکونی بود که به موزه خط تبدیل گشته و استانداردهای لازم را نداشت، از این رو پس از مدتی آثار موجود به گنجینه حوزه هنری منتقل شدند.

اصفهان به موزه بزرگ نیاز دارد که در پروژه شهر هنر یک موزه چند هکتاری پیشبینی شده است ولی به این نیاز دارد که دولت ها روی آن سرمایه گذاری و برای آن وقت صرف کنند که متأسفانه در مدیریت های پیشین استانداری مخالفت هایی با این پروژه می کردند و همراه نبودند و می گفتند اصفهان یک میدان امام (نقش جهان) دارد و نیازی به کار جدیدی ندارد.

در مورد تبدیل کارخانه ریسباف به موزه چه نظری دارید؟

کارخانه ریسباف باید بازسازی و نگهداری شده و به موزه تبدیل گردد اما اصفهان ظرفیت یک شهر هنر را دارد. ریسباف چند هزار متر است و در مقابل هنرهای بی شمار اصفهان زیاد نیست. آینده اصفهان در آمایش سرزمین، گردشگری و علم و فناوری دیده شده و اگر می خواهد روی آمایش سرزمین پیش برود شهر هنر جزو ضروریات اصفهان است. اگر پروژه شهر هنر را به هر کشوری برده بودیم تا الآن ساخته و بهره برداری شده بود.

علت را ناآشنایی و اهمیت ندادن دولت ها به هنر می دانید؟

بله اصل موضوع این است که هنر را نمی شناسند و نسبت به اهمیت و تأثیرگذاری آن شناخت ندارند. اگر به برخی از مسئولین بگویند درباره ی اعتیاد و مشکلات آن صحبت کنند دو ساعت حرف می زنند و اگر از آنها سؤال شود که تا الآن چقدر برای حل مشکل اعتیاد هزینه کرده اند از میلیاردها تومان حرف می زنند، اما درباره ی هنر چقدر سرمایه گزاری نموده اند؟! متأسفانه این اشکال وجود دارد یعنی عدم شناخت و درک صحیح از موضوع موجب می شود که این نوع نگاه ها و جهان بینی ها ما را تحت تأثیر خود قرار دهد و آنچه لازم است اتفاق نیفتد. پروژه شهر هنر اشتغال ایجاد می کند، گردشگر را به خود دعوت می کند، رونق دارد، آثار هنری تولید می شود، می تواند با دنیا گفتگو داشته باشد، نقش آفرین است، همه موارد در مطالعات شهر هنر دیده شده است. حتی من چند سرمایه گذار برای اجرای این پروژه در کشورهای دیگر را از دست دادم چون دوست دارم شهر هنر در اصفهان اجرا شود. چند هفته پیش به کشور عمان دعوت شدم تا این پروژه را آنجا اجرا کنم اما من قبول نکردم چون روی این پروژه مالکیت معنوی دارم و دلم برای شهر خودم می تپد.

اما شاید دولت ها موافقت نکنند و هیچ گاه شهر هنر در اصفهان اجرا نشود.

حتماً اجرا می شود و ان شاءالله روزی که راه اندازی شد و اگر من زنده بودم علت این اطمینان را می گویم. حتی اگر در دوران ما این اتفاق نیفتد نسل های آینده حتما آنرا رقم می زنند، من مطمئنم. شهر هنر به هویت این شهر متعلق می باشد. حتی از تهران، تبریز، شیراز و کرج از من دعوت نمودند که پروژه شهر هنر را به آنجا ببرم اما این کار را نکردم چون اصفهان با هنر شناخته شده است و این ظرفیت و استعداد در اصفهان وجود دارد برای همین این پروژه در اصفهان هویت دارد و می درخشد و آن چیزی که در ذهن من طراحی شده شهر هنر ویژه اصفهان است، شهرها و کشورهای دیگر هم می توانند یک شهر هنر برای خودشان داشته باشند ولی مطمئن باشید تا ما بخواهیم این کار را انجام دهیم کشورهای دیگر ده شهر هنر ساختند و ما همچنان اندر خم یک کوچه ایم.

آیا در پروژه شهر هنر به احیای هنرهای فراموش شده اصفهان هم توجه شده است؟

صد درصد. ما سال ۱۳۸۴ یا ۸۵ پژوهشی را درباره ی هنرهای رو به فراموشی در استان اصفهان انجام دادیم که تعداد ۲۵۲ رشته هنری در حوزه هنرهای دستی در عقبه تاریخی اصفهان احصا شد و از بین آنها فقط تعداد ۱۵ رشته هنری در آن تاریخ باقی مانده و بقیه ازدست رفته بود. منظورم این است که اگر به داشته های موجود توجهی نشود همین چند هنر هم از دست می رود. اتفاقاً یکی از اهداف پروژه شهر هنر این بود که مجدداً آن هنرها احیا شود و قابلیت هم دارد البته اگر هنرمندانشان هم در قید حیات باشند. باید تا اساتید از دست نرفته اند اندیشه و فکر هنرشان را حفظ کرد، آنها سرمایه هستند، مگر سرمایه چیست؟ همین هنرمندان و آثارشان.

در زمان شما حوزه هنری در برگزاری جشنواره بین المللی فیلمهای کودک و نوجوانان دخالت داشت؟

خیر در زمان ریاست آقای قندی، حوزه هنری مجری این جشنواره بود و خیلی قوی وارد میدان می شد و کل جشنواره را برگزار می کرد اما در زمان حضور من به عهده شهرداری بود و با همکاری وزارت ارشاد انجام می شد و حوزه هنری سینماهای خودرا در اختیار جشنواره می گذاشت و همکاری می کرد ولی برگزارکننده نبود.

اینکه اصفهان هنوز نتوانسته میزبان دائمی این جشنواره باشد یا این که میزبانی دائمی به اصفهان داده نشده را چطور می بیند؟

سال ۱۳۸۲ با جناب آقای قاسم زاده (شهردار فعلی اصفهان) و مرحوم زاون قوکاسیان در سفری به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتیم و از مسئولین خواستیم دو کار انجام دهند، اول این که دبیرخانه این جشنواره بصورت سالانه در اصفهان تشکیل شده و فعال باشد و دوم این که جشنواره برای همیشه در اصفهان فعال بماند. آیا این پذیرفتنی است که جشنواره کن را به پاریس ببرند؟! جشنواره کن در کن برگزار می گردد و جشنواره فیلم کوتاه تهران در تهران و بردن آنها به دیگر شهرها اصلاً صورت درستی ندارد چونکه موقعیت برگزاری آن جشنواره جزو هویت و عناصر اصلی آن جشنواره است و این که جشنواره بانام یک شهر شناخته شود و بعد مکان برگزاری آن تغییر کند فی نفسه با اصل آن جشنواره منافات دارد.

محتوای این جشنواره را چطور می بینید؟

ازنظر من هنوز در کشور ما جشنواره ای وجود ندارد که به معنای واقعی در تراز یک جشنواره فیلم کودک و نوجوان باشد یعنی امروز در ایران چیزی به نام سینمای کودک نداریم. اگر حتی در سال، دو یا سه فیلم برای کودک ساخته شود نمی توان برای آن عنوان سینمای کودک را به کار برد، یا اگر فیلمی ساخته شود که یک کودک در آن فیلم راه رفته باشد نامش فیلم کودک نیست بلکه باید همه عناصر فیلم کودک را داشته باشد تا بگوییم این فیلم، فیلم کودک است. باید در تولید و نمایش فیلم کودک تکثر داشته و عرصه خیلی خوبی را برای آن بازکرده باشیم تا بتوانیم بگوییم سینمای کودک داریم. بنابراین آن زمان من مصاحبه ای انجام دادم که منتشر نشد و در آن مصاحبه گفتم که «بد نیست نام جشنواره فیلم کودک را جشن کودک بگذاریم.» اصل جشنواره ضعیف بود و اهتمام می کردند تا با کارهای جنبی، جشنواره را پررنگ کرده و ضعف اصلی جشنواره پوشیده شود، درصورتی که سینمایی به نام سینمای کودک به خودی خود آن قدر هویت و جذابیت دارد و می تواند مخاطب را جلب و جذب نماید که به کارهای جنبی نیاز ندارد؛ جالب این است که نام آن فعالیت ها هم کارهای جنبی است درصورتی که این فعالیت ها در جشنواره فیلم کودک و نوجوان به کارهای اصلی تبدیل می شود؛ بطورمثال مخاطب عمو پورنگ و خاله شادونه و فیتیله ها در سالن ها چند هزار جمعیت است و همان لحظه در سینما پنج نفر کودک نشسته و فیلمی را می بیند و بین فیلم هم بلند می شود و سینما را ترک می کند و فیلم بدون تماشاچی اکران می شود و این نشان داده است که یک جای کار اشکال دارد. امیدوارم جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان به معنای واقعی، جشنواره کودک و نوجوان باشد و هم اصفهان محل دائمی آن باشد چونکه تغییر مکان برگزاری آن هویت یک جشنواره را زیر سؤال می برد درحالی که این جشنواره در دنیا با اصفهان شناخته می شود.

بهترین اتفاق یا زیباترین خاطره شما از حوزه هنری چیست؟

جشنواره تولیدات و آثار حوزه هنری سراسر کشور اتفاق خوبی بود که توسط حوزه هنری برگزار می شد. این جشنواره چهار دوره تشکیل شد که نخستین دوره آن سال ۸۶ در اصفهان، دومین دوره آن در تهران، سومین دوره در کرمانشاه و چهارمین دوره هم در اصفهان برگزار گردید. محور این جشنواره، تولیدات حوزه هنری بود و بنابراین اتفاقات خیلی خوبی در زمینه تولید آثار مختلف هنری صورت می گرفت. این جشنواره بهترین خاطره من است چونکه محصول آن حرکت و تولید هزاران اثر هنری در کشور بود و جریان تولید هنر را رونق داده بود، همدلی خیلی خوبی هم بین تمام حوزه های هنری کشور انجام می شد و همه باهم در برگزاری جشنواره کمک می کردند و همه هنرمندان از سراسر کشور می آمدند به صورتی که هر وقت این جشنواره برگزار می شد بیش از ۷۰۰ تا ۸۰۰ هنرمند با آثارشان یکجا اجتماع می کردند و ما کمتر چنین اجتماعی از هنرمندان را داشته ایم.

این جشنواره شامل چه تولیداتی بود؟

تولیدات مختلف در زمینه های هنرهای تجسمی (عکاسی، کاریکاتور، نگارگری، تذهیب، حجم، نقاشی، خوشنویسی، پوستر، طراحی، تشعیر، تصویرسازی، تایپوگرافی، کتاب تجسمی)، ادبیات (شعر، داستان کوتاه و بلند)، هنرهای نمایشی (نمایش صحنه ای، خیابانی و نمایشنامه، پژوهش نمایش)، محصولات فرهنگی، موسیقی (موسیقی ارکسترال، پژوهش موسیقی، موسیقی محلی، آواها و نواها، سرود)، فرهنگ و مطالعات پایداری، هنرهای تصویری (ایده، فیلم نامه، پویانمایی، نماهنگ، پویانمایی فیلم مستند، فیلم داستانی)، تازه های نشر و فعالیتهای پژوهشی.

چرا خیلی از فعالیتهای گالری ها یا نمایشگاه ها برای مردم چشم گیر نیست؟

یکی از ایده های من این بود که هنرجو یا هنرآموزی که دوره های خودرا می گذراند در انتهای دوره ها به تدریج به تولید آثار هنری بپردازد تا بعد بتواند در دوره دومِ زندگی هنریِ خود کار حرفه ای انجام دهد. الآن این دو موضوع یعنی کارهای حرفه ای با کارهای غیرحرفه ای تا حدی مخلوط شده است. به هیچ عنوان اجازه نمی دادیم کارهای غیرحرفه ای در نقش خانه حوزه هنری یا عمارت سعدی نمایش داده شود چونکه معتقد بودم باید تراز نمایشگاه تراز کار حرفه ای باشد یا اجازه نمی دادیم کتابی چاپ شود که غیرحرفه ای و آماتوری باشد؛ به نظر من در تولید هنر باید حرفه ای عمل کرد. من در تولید فقط با حرفه ای ها کار می کردم اما در آموزش هرکسی می تواند دوره های آموزشی خودرا داشته باشد و آزمون وخطا کند.

به نظر من برخی از گالری های شهر را باید به آثار هنرجوها و تعدادی را نیز فقط به آثار اساتید و هنرمندان اختصاص داد یعنی سطح بندی انجام شوند و من بعنوان مخاطب بدانم که همیشه در فلان گالری آثار حرفه ای را خواهم دید. وقتی آثار مختلفی در یک گالری ارائه شود هم آن گالری ازلحاظ برند گرفتار نوسان می شود و هم مخاطب دیگر نمی داند امروز که به آن گالری می رود اثر حرفه ای می بیند یا اثر آماتوری یا هنرجویی. البته من معتقدم که به آثار هنرجویی هم باید فرصت داد تا آزمون وخطا کنند اما در جایگاه خودشان. این سطح بندی و مشخصاً طبقه بندی کردن حرفه ای و غیرحرفه ای می تواند سطح نمایشگاه های گالری های ما را بالا ببرد و درعین حال ما بعنوان رسانه باید آنها را تبلیغ نماییم و نمایشگاه هایشان را پوشش دهیم چون معتقدم باید هنر را پشتیبانی و تبلیغ کرد تا برای هنر و هنرمند و مردم اتفاقات خوبی رقم بخورد.

از سوی دیگر معتقدم که باید مردم را به خوب دیدن تشویق کنیم بطورمثال زمانی من پژوهشی را انجام می دادم با این مضمون که چرا در توکیو بیش از هزار گالری وجود دارد درحالی که آن زمان حدود ۱۲ گالری در اصفهان وجود داشت، در حین این پژوهش افرادی که آنجا زندگی می کردند به من می گفتند مدارسشان از دوران کودکی بچه ها را به هنر می آورند و آنها را با گالری ها و آثارشان آشنا می کنند و خانواده هایشان هم آثار را می خرند یعنی این عادت از دوران کودکی ایجاد می شود، یا بطورمثال در شهر وین بیش از ۴۰۰ سالن سینما و تئاتر و غیره وجود دارد که هر شب برنامه دارند. ما باید مردم را به این مورد عادت دهیم که آثار هنری را ببینند و تماشا کنند و بخرند و با آنها زندگی کنند، این همان بحث فرهنگی است که باید صورت گیرد. این کاری بود که ما برای ایجاد ارکستر سمفونی اصفهان با آوردن استاد مجید انتظامی انجام دادیم.

ارکستر سمفونی اصفهان چه بود؟

ما تصمیم داشتیم بوسیله حوزه هنری، ارکستر سمفونی اصفهان را راه اندازی نماییم که بر این اساس استاد مجید انتظامی و همسرشان به مدت دو سال هر هفته از تهران به اصفهان می آمدند و بچه ها را آموزش می دادند ولی به سبب عدم حمایت های مالی و مشکلاتی که بر سر برگزاری کنسرت ها پیش آمد نتوانستیم آنرا ادامه دهیم درحالی که اگر ادامه پیدا می کرد و آن ارکستر حمایت شده بود الآن اصفهان یک ارکستر سمفونی بزرگ داشت. این هم نوعی سرمایه گذاری روی ارکستر سمفونی بود.

این ارکستر سمفونی پیش از توقف، اجرا هم داشت؟

یکی دو اجرا داشتند که آقای انتظامی آثار خودشان را اجرا کردند و رهبری ارکستر را هم به عهده داشتند اما ادامه نیافت.

بعد از رفتن شما از حوزه هنری، افراد و نهادهای فرهنگی و هنری شهر با شما مشاوره و نظرخواهی کرده اند؟

خیر شاید از زمانی که من از حوزه هنری بیرون آمدم نخستین کسی که به سراغ من آمده شما هستید، یعنی هیچ ارتباطی نبوده است.

علت را در چه می دانید؟

اشکالی که در کشور وجود دارد این است که تجربه نگاری صورت نمی گیرد یعنی تجربه هایی که وجود دارد نگارش و ثبت نمی گردد تا از درون آنها علم تولید شود. مدتی قبل پژوهشی انجام شد که نشان می داد ۹۰ درصد تولید علم ژاپنی ها از تجربه نگاری به دست می آید و در آمریکا ۸۰ درصد اما متأسفانه در کشور ما تاریخ شفاهی و تجربه نگاری نهادینه نشده است. ما اساتید بسیاری داریم که امروز در میان ما نیستند درحالی که گنجینه هایی از اندیشه و تجربه بودند و با رفتنشان یک علم را با خود بردند درحالی که اگر علم و تجربه آنها ثبت شده بود امروز دیگران از آن استفاده می کردند.

یادم است که یک روز آقای دکتر بنیانیان، رییس سابق حوزه هنری کشور خاطره ای را برای من تعریف کرد که خیلی قشنگ بود. گفت «در یک سفر بعنوان معاون وزیر آموزش و پرورش و در چارچوب گروه ۱۵ نفری به مالزی رفته بودم. ازلحاظ دیپلماسی، وقتی نشستیم، روبه روی ما هم ۱۵ نفر از کشور مالزی نشستند و پشت سر آنها ۱۵ نفر دیگر و در ردیف سوم هم ۱۵ نفر دیگر نشستند. ردیف اول که جلوی ما نشسته بودند مسئولیتشان هم تراز با مسئولیت ما بود و پرسیدیم که آن ۱۵ نفر پشت سرشان چه کسانی هستند؟ گفتند آنها بعدها می خواهند بجای ردیف اولی ها بیایند، باردیگر پرسیدیم که ۱۵ نفر ردیف سوم چه کسانی هستند، گفتند آنها زمانی در ردیف اول بودند و حالا به ردیف سوم رفتند و مشاوره می دهند.» منظور این است که به این راحتی سرمایه های خودرا از دست نمی دهند، ارتباط حفظ و گفتگو صورت می گیرد.

البته من به مدیریت طولانی معتقدم. من ۱۲ سال در حوزه هنری اصفهان بودم و فرصت خوبی بود که بتوانم کارهای زیادی انجام دهم اما اگر تمام ابزار را در حوزه هنری در اختیار داشتیم و اگر در موقعیت شهرداری بودیم همه آن کارها را می توانستیم در ۲ سال انجام دهیم درحالی که ما پول و امکانات نداشتیم و مجبور بودیم ذره ذره آنرا جلو ببریم حتی گاهی برای انجام فعالیت هایمان پول قرض می کردیم، آقای حسینی ماشین و خانه اش را فروخت و خرج سینما کرد تا بعد حوزه پول او را بدهد. شما الآن چه مسئولی را سراغ داری که بطورمثال خانه اش را بفروشد و خرج ساختمان سینما کند؟! همکاران حوزه هنری مرد و زن از جان مایه می گذاشتند و تلاش می کردند تا کارها صورت گیرد.

در این ۱۲ سال اذیت نشدید؟

خیر، البته فراز و نشیب، زیاد داشتیم و به نظر من عادی است. بهرحال هر کاری سختی های خودش را دارد و این که ما صبوری نماییم اهمیت زیادی دارد. این طور نیست که ما به عرصه ای وارد شویم که هیچ سختی نداشته باشد مهم این است که شما احساس کنید مسیر، مسیر درستی است.

اگر به شما پیشنهاد فعالیت باردیگر در حوزه هنری داده شود بازمی گردید؟

خیر هر دوره ای بهار خودش را دارد، من بهار و تابستان و پاییز و زمستان حوزه هنری را گذرانده ام؛ اما اگر به من بگویند به حوزه هنری برگرد و پروژه شهر هنر را انجام بده حتما انجام می دهم. قرار بود تمام فازهای پروژه شهر هنر در سال ۱۴۰۴ افتتاح شود و الآن ۱۴۰۱ هستیم! درصورتی که اگر همراهی می کردند امروز ما می توانستیم یک اثر تمدنی داشته باشیم چون این پروژه، فوق العاده تمدنی و خیلی مهم است. اگر کسی من را برای این پروژه دعوت کند مجدداً می روم و آنرا انجام می دهم.

به مدیران کنونیِ نهادهای فرهنگی و هنری اصفهان و حتی کشور چه پیشنهادی دارید؟

از مقام معظم رهبری (مدظله) در سالهای آخر ریاست جمهوری شان سؤال شد که می خواهید پس از ریاست جمهوری چه کار کنید؟ ایشان پاسخ دادند که «می خواهم دو روز در هفته به دانشگاه، دو روز در هفته به حوزه علمیه و دو روز هم به حوزه هنری بروم.» من فکر می کنم تنها مسئولی که ارزش هنر در کشورمان را می داند ایشان هستند، چونکه می گویند دو روز به حوزه هنری می روم و این نشان داده است که حوزه هنری خیلی مهم است.

ما باید ببینیم بهترین کار در زمان خودش چه کاری است و آنرا پیداکرده و انتخاب نماییم و انجام دهیم. دراین بین، سرمایه گذاری روی هنر (نه هزینه کردن روی هنر) موضوعی است که به نظر من در همه زمان ها می تواند کمک کند، وقتی این سرمایه گذاری صورت گیرد خودبه خود نتایج خودش را هم در پی دارد، اصلاً امکان دارد این سرمایه گذاری در دوره مدیریت من در یک نهاد نباشد و تا به محصول بیفتد و نتیجه داشته باشد از دوره من یا حتی همکارانم می گذرد ولی نتیجه آن در زمان خودش استخراج می شود و اثر خودرا می گذارد؛ بطورمثال ما در صداوسیما می توانیم یک سریال را در سه یا چهار ماه بسازیم اما نتیجه آن با سریالی که دو یا سه سال برای آن وقت گذاشته شده و پژوهش شده، فرق می کند و حتی اگر من هم مدیر نباشم مدیر بعدی محصول آنرا می چیند و به یک کار خوب و ماندگار و اثربخش تبدیل می شود و می تواند ادامه داشته باشد.

وقتی من از سرمایه گذاری صحبت می کنم بحث شخصی و احساسی نیست بلکه حرفی است که جنبه های تاریخی دارد. شکل گیری میدان نقش جهان و کل اتفاقات دوره صفویه نتیجه سرمایه گذرای روی هنر بود یعنی شاه عباس هنرمندان و فرهیختگان و نخبگان را به این شهر آورد و اصفهان به مرکز تولید فکر و نظریه و به یک مرکز قوی علمی تبدیل کرد که زیربناهای اصلی آن دوره در حدود ۱۰ سال انجام شد و پس از چند قرن هنوز هم آن دستاوردهای مادی و معنوی و هویتی وجود دارند. ما یک هنر سفارشی داریم و یک سفارش هنری؛ من همیشه می گویم صفویان به هنرمندان سفارش دادند که بطورمثال یک بنای خاص و فاخر و باشکوه می خواهند و هنرمندان برمبنای ذوق و استعداد خود دست به خلق این آثار زدند. این چنین است که آثار می توانند پاسخگوی زمان خود برای آیندگان باشد ازاین رو این مورد اهمیت دارد که سفارش دهنده و سفارش گیرنده دقیقاً در راه درست حرکت کنند که در این صورت بدون شک نتیجه درستی به دست خواهد آمد. درمجموع، هنر، عرصه بسیار مهمی است و بیشتر حکومت ها در این بخش سرمایه گذاری می کنند، اما متأسفانه دولت های ما سرمایه گذاری روی هنر نمی کنند.

و حتی هنر درگیر مسائل سیاسی می شود. اینطور نیست؟

دولت ها و حکومت های مختلفی روی کار آمده اند اما مهم این است که مسیر را گم نکنند. من می توانم اندیشه های سیاسی خودرا داشته باشم که ایرادی هم ندارد چون همه یک شکل فکر نمی کنند ولی لازم است که همه، مسیر درست را برویم بطورمثال فرض کنید من یک شخصیت سیاسی هستم و می خواهم با ماشین از اصفهان به تهران بروم، دراین بین دیدگاه سیاسی من هرچه باشد اما مسیر یکی است و یک ماشین و یک جاده می خواهد و عجیب است که بعضی مسیر اتوبان را رها می کنند و می خواهند از داخل کویر بروند! مسیر درست را که نباید تغییر داد! ما متأسفانه مسیرها را زیاد تغییر می دهیم و ریل گذاری ها را عوض می نماییم درصورتی که اصول باید در جای خود مستحکم باشد و سلیقه ها در فرعیات متفاوت باشد. همه پیامبران هم یک مسیر مشخصی را داشتند و در جهت هم بودند.

به نظر من بجای این که دست وپا بزنیم و پایین و به سمت درّه برویم باید تلاش نماییم تا اوج بگیریم و به سمت تمدن ایرانی اسلامی برویم، دراین بین اختلاف نظرهای سیاسیِ خودمان را هم داشته باشیم. اختلاف سلیقه همیشه وجود دارد. به نظر من اگر مسیر درست انتخاب گردد و ریل اصلی را خیلی به هم نزنیم کشور ما ۵ سال فرصت می خواهد تا به اوج برسد و به سمت تمدن سازی برود چونکه بی شمار ظرفیت دارد و یک نمونه اش هنرمندان هستند. ظرفیت نیروی انسانی و منابع کشور ما بی نظیر است و باید زمینه ها را برای این استعدادها فراهم نماییم. همه استعدادها بصورت بالقوه در این کشور وجود دارد، انقلاب اسلامی ما، مردم خوب ما، دین ما همه و همه ظرفیت های بیکرانی است که بخش زیادی از این ظرفیت ها را می توان بالفعل کرد.

شما مسیر توسعه کشور را از راه هنر می دانید؟

بله هنر، تمدن ساز است. اگر ما می خواهیم به سمت تمدن سازی برویم مسیر آن هنر است و این را من با قاطعیت می گویم و کاملاً اعتقاد دارم. اگر صفویان هنر را به خدمت نگرفته و این آثار را خلق نکرده بودند از تمدن زمان صفویه چه چیزی مانده بود؟ هنر ظرف بسیار وسیعی است، اقیانوس بی انتهایی است که در درون آن علم و اندیشه جا می گیرد. همه این ها می تواند در کنار هم جمع شود و یک جامعه را به سمت مطلوبِ خود هدایت کند و هنر این قدرت را دارد. زبانِ هنر زبان قدرتمندی است و به نظر من هر حکومتی از هنر فاصله گرفت زیان می بیند و اگر برای تمدن سازی قصد داشته باشد باید حتما مسیر هنر را در پیش بگیرد تا به تمدن سازی برسند. امروز هم که ما از تمدن نوین حرف می زنیم و می گوییم تمدن جدیدی بسازیم مسیر آن مسیر هنر است چون هیچ عنصر دیگری نیست که تا این اندازه قدرت داشته باشد و بتواند تمدن ساز باشد. بزرگ ترین نظریه پردازان بشری می گویند پایه های تمدنی شامل ساختار سیاسی، اقتصاد، سبک زندگی، اخلاق و هنر و تألیف است و این ۵ عنصر می توانند اتفاقی را رقم بزند و به نظر من در این فرایند، هنر نقش اساسی دارند و تجمیع همه آن دستاوردها در هنر جلوه می کند.

صحبت دیگری دارید؟

از شما بسیار سپاسگزارم. از تلاش همه کسانی که برای فرهنگ و هنر این مرزوبوم تلاش می کنند، از همه مدیران و همکاران اسبق حوزه هنری و مدیران فعلی و همه هنرمندان تشکر و قدردانی می کنم و از خداوند متعال برای شما و همه آنها موفقیت روز افزون دارم. این انقلاب به برکت مجاهدت های بسیار تا به اینجا رسیده و ما باید ادامه دهنده خون شهدای این انقلاب و مظلومان عالم باشیم تا به برکت ظهور بشریت طعم و لذت زندگی خوب را تجربه کند.





منبع:

1401/06/19
23:53:16
5.0 / 5
441
تگهای خبر: آموزش , جشنواره , ساز , شعر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۳
سیامک یزدان جو
موضوع های سایت رسمی سیامك یزدانجو