از اجرای كنسرت در سالن خالی تا بداهه نوازی

خارجی ها در کنسرتم اشک می ریختند، بی آنکه نام ساز را بدانند!

خارجی ها در کنسرتم اشک می ریختند، بی آنکه نام ساز را بدانند!

یک هنرمند موسیقی درباره برگزاری کنسرتهای خیابانی در دوران کرونا، می گوید: در تهران حتی بستر معماری مناسب را برای برگزاری رویدادی مانند کنسرت خیابانی فراهم ننموده ایم و تنها شهر ساخته ایم و اگر جایی مانند تئاترشهر وجود داشته، آنرا هم از بین برده اند!


رضا علی آبادی ـ نوازنده تنبور ـ در ششمین سری از کنسرتهای آنلاین «ماه و نوا» حضور داشته است و اجرای او سه شنبه ۱۲ مردادماه پخش گردید.
در همین راستا تصمیم گرفتیم با این هنرمند درباره اولین تجربه اجرای آنلاینش که بصورت تک نفره و بداهه نوازی تنبور برگزار شد، صحبتی داشته باشیم.
کنسرتی که انرژی در آن در راه رفت بود!
وی در ابتدا درباه تجربه برگزاری کنسرت آنلاین به ایسنا می گوید: این تجربه برای من خیلی مشکل بود؛ برای اینکه در ۱۰ سال اخیر بارها در تالار وحدت و رودکی در حضور مخاطبان به روی صحنه رفته بودم. از آنجایی که همیشه جریان کنسرت هایم بصورت بداهه نوازی بوده است، حس و جریانی که باید را از تماشاچی ها دریافت می کردم و آن حس را بوسیله صدای سازم به آنها بازمی گرداندم.
این هنرمند درباره علت سخت بودن کنسرت آنلاین توضیح می دهد: خالی بودن سالن به این صورت بود که گویا انرژی تنها در راه رفت بود. بطور کلی این اجرا به سبب جای خالی تماشاگران یکی از سخت ترین کنسرتهای من به لحاظ احساسی بود.
«آیا می توان اظهار داشت که یکی از دلیلهای سخت بودن این کنسرت برای شما، تک نفره بودن اجرا بوده است؟ برای اینکه گاهی در اجراهای گروهی آنلاین انتقال انرژی حداقل در میان نوازندگان صورت می گیرد و خلا نبود مخاطب را تا حدی پر می کنند!»
علی آبادی تصریح می کند: بله با این امر موافق هستم. دو سال قبل هم که اجرائی بصورت تک نفره و بداهه نوازی داشتم؛ چون تماشاگران در سالن حضور داشتند، خلائی احساس نمی کردم ولی در این اجرا به سبب این که تنها خودم بودم، بار روانی خیلی بیشتری برایم به وجود آمد.
چرا بداهه نوازی و اجراهای تک نفره؟
همین طور از او سوال می نماییم که چرا کلیه اجراهایش را بصورت تک نفره و بداهه نوازی به روی صحنه می برد؟ اظهار می کند: از سال ۸۸ که در مقابل ۲۰۰۰ نفر کنسرت بداهه نوازی تنبور و دف را در کاخ سعدآباد به روی صحنه بردیم، گویی جرقه داستان بداهه نوازی در ذهن من خورد و به این نتیجه رسیدم که شاید توانایی خلق در لحظه را داشته باشم. البته این مسئله بعد از اجرا در کاخ سعدآباد برای دو سال متوقف گردید، تا زمانی که یک کنسرت دو نوازی تنبور و کوبه ای در سالن رودکی داشتم که با استقبال مخاطبان رو به رو شد. بعد از حضور در این اجرا به این نتیجه رسیدم که شاید در این نوع از اجراها که بصورت بداهه نوازی برگزار می گردند بتوانم موفق تر از کنسرتهای گروهی و ارکسترال عمل کنم.
این نوازنده ادامه می دهد: در همین راستا برای مدتی اجراهایی دو نوازی بصورت ترکیب تنبور و عود، تنبور و کوبه ای، تنبور و کمانچه و... برگزار می کردم. این اتفاق به نقطه ای رسید که به آن علاقمند شدم و خودرا در این جریان می دیدم تا حدی که گاهی خودم بیشتر از تماشاچی ها از اجرا لذت می بردم. این جریان ادامه داشت تا جایی که در سال ۹۷ تصمیم گرفتم از اجرای دو نفره کار را مشکل تر کنم و به اجراهای تک نفره بپردازم و این کار را کردم. در این اجراها برگه هایی به مخاطبان می دادم و از آنها می خواستم که احساس خودرا برای من بنویسند. بسیاری از آن نامه ها را هنوز دارم که پر از انرژی و حال و هوای خوب هستند؛ بعنوان مثال فردای یکی از اجراهایم سه خانم نامه ای به بنیاد رودکی فرستاده بودند که در آن نوشته بودند ماشین خودرا در پارکینگ بنیاد جا گذاشته و پیاده تا خانه رفته بودند.
او بیان می کند: «کلیه این اتفاقات جرقه هایی در ذهن او زده است که وقتی بنیاد رودکی با او برای برگزاری کنسرت تماس گرفته است، گفته است که باتوجه به حال این روزهایش و بازخوردهایی که از اجراهای پیشین خود گرفته است، ترجیح می دهد تنهایی اجرا را برگزار کند.»
علی آبادی تصریح می کند: برگزاری کنسرتهای ۱۰ سال اخیر، بازخوردهایی که از مردم گرفته ام و حس و حالی که آنها از بعد اجرا بصورت مکتوب به دستم رسانده اند، به من کمک کرد که در این اجرا بدانم چه باید انجام دهم. موسیقی ما، سطحی یا عامه پسند نیست بلکه جدی است. این موسیقی اگر به درستی اجرا شود می تواند روی آنها تأثیرگذار باشد. بارها پیش آمده افرادی که در کنسرت هایم حضور پیدا کرده اند اصلا این نوع از موسیقی را نمی شناختند ولی با آن ارتباط برقرار می کردند. بطورمثال دو سال قبل دو نفر که ایرانی نبودند در کنسرتم حضور داشتند و پس از اجرا به من گفتند که بعد از لمس جریان انرژی که در سالن بود ناخودآگاه اشک می ریختند، بدون این که حتی بدانند سازی که نواخته می شود چیست.
تدریس موسیقی خاک خوردن دارد
از او سوال می نماییم که شیوع ویروس کرونا تا چه حد بر کسب وکار خود او اثرگذار بوده است؟ پاسخ می دهد: از لحاظ درآمدی تأثیر منفی چندانی روی ما نداشته است و عمده اثر آن به لحاظ احساسی بوده است. بیشتر بچه هایی که موسیقی ایرانی کار می کنند، بیشتر از راه تدریس کسب درآمد دارند. ولی ماجرا این است که بسیاری از هنرمندان این حوزه به سبب مهیا نبودن شرایط برگزاری کنسرت گوشه گیر و خانه نشین شدند و از لحاظ حسی به هم ریختند. بهم ریختن همین حس، ناخودآگاه روی تدریس و انگیزه کار کردن آنها اثر می گذارد.
این هنرمند ادامه می دهد: بعد از به وجود آمدن این شرایط بسیاری از بچه ها گفتند فرصت خوبی برای تولید آلبوم است ولی حتی همین هم برای خیلی ها میسر نشد چون از لحاظ حسی و روحی لطمه دیده بودند. اهالی هنر نیز اینطور هستند که وقتی از لحاظ روحی ضربه می خوردند روی همه چیز آنها اثرگذار خواهد بود. البته تعدادی از هنرمندان هم قبل از کرونا درآمدشان فقط بوسیله کنسرت بود که با این شرایط مجبور به فروختن سازهایشان شدند و تا زمانی که توانستند وارد عرصه تدریس شوند برایشان زمان برد.
از او سوال می نماییم که آیا آنقدر هنرجو برای همه افرادی که تدریس موسیقی می کنند داریم که بتوانند به آسانی گذران زندگی داشته باشند؟ پاسخ می دهد: بیشتر به این بستگی دارد که چقدر خاک این قضیه را خورده باشید، بطورمثال خود من در نوزدهمین سال تدریسم هستم و شاید در ماه ۸۰ تا ۱۰۰ تا هنرجو داشته باشم. مخاطب یادگیری موسیقی را داریم ولی معلم خوب در بیشتر سازها به شدت کم شده است. خیلی وقت ها هنرجوها سر کلاس این معلم ها می روند و چون این افراد توانایی تدریس ندارند بسیاری از هنرجوها را از ساز زده می کنند. بستر برای تدریس موسیقی ایران بسیار باز است ولی مدرس آگاه برای آموزش کمتر از انگشتان یک دست است.
زیرساخت لازم را برای اجرای خیابانی نداریم
در آخر از او درباره امکان برگزاری کنسرت خیابانی در وضعیت حاضر که نمی توان در سال ها حضور پیدا کرد، سوال می نماییم. می گوید: ارگان های حمایت گر فرهنگی فعال نیستند و همین کنسرتهای آنلاین نیز از لحاظ اقتصادی بسیار درآمد پایینی به همراه دارد. از جانب دیگر باید دید آیا برای برگزاری کنسرت خیابانی فرهنگ آنرا چه از سمت مسئولان و چه از سمت مخاطبان داریم؟ باید دید آیا مردم ما فرهنگ پذیرش این که کنسرت خیابانی ببینند را دارند؟ آیا شهرداری، انجمن موسیقی، دفتر موسیقی، بنیاد رودکی و... توانایی پذیرش این مسئله را دارند؟ آیا خدماتی در این راستا ارائه خواهند داد؟
او ادامه می دهد: از طرفی در کجا باید این کنسرت ها را برگزاری نماییم وقتی هیچ زیرساختی نداریم؟ زمانی که بطورمثال به پاریس می روید محلی وجود دارد که در قسمتی از آن هنرمندان امکان فعالیت خیابانی دارند. ولی در تهران جز تئاتر شهر که حالا یکی از خروجی های مترو در آن قرار دارد و دیگر استفاده ای ندارد، چه جای دیگری را برای کارهای هنری خیابانی داریم؟ وقتی که حمایت ارگان ها دولتی، ساختار شهری و فرهنگی برگزاری کنسرت خیابانی را نداریم، هنرمندی که همیشه در تالار وحدت یا رودکی به روی صحنه رفته است، اجرای خیابانی را نمی پذیرد چون آنرا در شأن خود نمی داند.



1400/05/17
16:12:16
5.0 / 5
652
تگهای خبر: آلبوم , آموزش , ساز , كنسرت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۳