انفعال در مقابل پدیده ساسی مانکن
انگار باید عادت نماییم به این تک آهنگ های سالانه پدیده عجیب و غریبی به نام «ساسی مانکن»؛ تک آهنگ هایی که هر سال با یک تنظیم جذاب و روان، یک یا چند مفهوم مهم فرهنگی یا اجتماعی را هدف قرار می دهد و بواسطه ملودی های ساده و پرطرفدارش، پرتکرار می شوند.
به گزارش سایت رسمی سیامک یزدانجو به نقل از ایسنا، روزنامه «فرهیختگان» در ادامه نوشت: از سفارش به بچه ها برای «اول اینستا بعد کتاب» تا حضور یک بازیگر فیلم های پورن در نماهنگ آخرش، نشان میدهد که این خاصیت ها نمی توانند بدون انگیزه و هدف خاصی در این قطعات قرار داده شده باشند و مخاطبان هدفش حتما مشخص شده اند. این قطعات تصویری که امسال هم با قطعه «مامان منو ببخش» ادامه پیدا کرده است چندین مشخصه ثابت، مهم و البته تکراری دارد؛ حضور و وجود یکی از اعضای خانواده یا مشاغل مشهور، ارجاع به برخی آهنگ های مشهور یا افراد معروف داخلی، استفاده از کلمات و اصطلاحات به روز در جامعه که اغلب مثبت نیستند و نرمال سازی برهنگی در کنار ترجیع بندهای آشنا به ذهن که به سرعت در یاد مخاطب می ماند.
در متن های سالهای قبل به این نکته مکرر اشاره شد که وقتی می دانیم که مقرر است از کدام جبهه و با چه ابزاری مورد هجوم قرار بگیریم منطقی است که قبل از برخورد این سلاح، فکر اساسی و دست کم از هدف مورد اصابت، محافظت گردد. عجیب این که در این چهار سال به جز برخورد با دانش آموزان فلان مدرسه و تهدیدهای آموزش وپرورش و پخش چند گزارش سفارشی ضعیف در بخش های خبری سیما، واکنش موثر و مفید دیگری ندیدیم. شاید خیلی ها این مساله را عمیق ندانند اما پخش گوناگون یک آهنگ با خاصیت هایی که شرحش رفت در ماشین ها یا مراکز خرید و میزان بالای مصرفش در روزهای عید تاثیرات غیرقابل جبرانی دارد. اینجا دیگر صحبت از ملودی یا متن ترانه ضعیف نمی نماییم یا اصلا بحث به خاطر وجود یکی دو کلمه مبتذل در ترانه نیست؛ تولید این قطعات تبدیل به یک رویه شده و برخی خوانندگان دیگر هم اهتمام کردند با پیروی از چنین سبکی، خودشان را مطرح کنند.
به جز خوانندگان و تهیه کنندگان آثار مبتذل موسیقی که با افزایش استقبال از قطعاتی شبیه به آهنگ های ساسی، فضا را برای خودشان آماده می بینند احیانا پخش چنین آهنگ هایی در بستر فضای مجازی، می تواند خبر خوشی برای موافقان طرح صیانت از فضای مجازی باشد. آنها به آسانی می توانند تمام بار منفی تولید چنین محصولی را روی دوش فضای مجازی بگذارند و ادعا کنند که اگر بگذارند چنین طرحی تصویب شود دیگر نه خبری از ساسی مانکن می شود و نه تتلو و امثالهم و این همان روش برخورد سطحی و بدون پشتوانه جامعه شناختی و عقلانی است که در سایر حوزه های فرهنگی ما هم به چشم می خورد. برخورد با معلول بجای علت، ساده ترین و البته کم اثرترین راهکار است. یک خواننده، با همه اهداف و انگیزه های پشت یک اثر، نهایتاً یک قطعه را اجرا می کند و می رود سراغ قطعه بعدی اش. موسیقی ما فارغ از پاپ و سنتی، سال هاست که هیچ نقشه راهی ندارد. همیشه در موضع واکنش نشان دادن است و از خودش کنش یا دست کم کنش موثری نشان نمی دهد. اوج این نبودن نقشه را می توان در رسانه ملی دید. آهنگی که بطورمثال در فصل پاییز، پخش آن ممنوع بوده، در فصل بهار، بدون مشکل پخش می شود و خواننده ای که نهایتاً چند قطعه ضعیف اما مشهور را اجرا کرده ناگهان از برنامه های پرطرفدار و گاه زنده سر درمی آورد و بواسطه همان حضور، برای خودش موقعیت رسمی هم دست وپا می کند و احیانا بعدش سر از کشورهای دیگر درمی آورد.
درست است که این قطعات بواسطه سخافت ذاتی، در تاریخ موسیقی ایران ماندگار نخواهند شد اما اثراتی که در کوتاه مدت و حتی بلندمدت روی گوش موسیقی و روح و روان مخاطب و بطور خاص نوجوان و جوان می گذارند مخرب است. تنزل سطح سلیقه موسیقیایی آنها و همچنین عادی کردن تعدادی از ارتباطات و تابوها کمترین اثر اینگونه از قطعات است. احیانا شما هم می خواهید بپرسید که چاره چیست؟ در سالهای قبل هم پیشنهادهایی ارائه شد که همچنان امیدوار به شنیده شدن آنها توسط مسئولان فرهنگی کشورمان هستیم. تعدادی از سبک ها و ژانرهای موسیقی در کشور ما طرفداران فراوان و خاص خودش را دارد و عموم این طرفداران را نسل های جوان و نوجوان تشکیل داده اند. پذیرفتن این سبک ها و کوشش برای تولید محصولات استاندارد، جذاب و دغدغه مند برای این مخاطبان یکی از ساده ترین روش ها برای جلوگیری یا دست کم، کاستن از استقبال فوق العاده از آهنگ هایی است که توسط امثال ساسی مانکن منتشر می شوند. بطورمثال پذیرفتن سبک رپ و برگزاری کنسرت هایی با حمایت و نظارت توامان می تواند میزان اثربخشی آثار مبتذل را کم کند. ترانه باکیفیت و توانا در ایجاد ارتباط با عموم جامعه در کنار تنظیم جذاب و خوانندگی منطبق با استانداردهای روز، مثلثی هستند که برای تولید هر اثر پرطرفداری کفایت می کند.
تولید این قطعات قطع نمی شوند و احیانا شاهد افزایش آنها هم هستیم اما نمی توانیم سطح واکنش ها را در حد برخورد با چند راننده یا دانش آموز پایین بیاوریم و توقع داشته باشیم که آنها در خلوت خودشان به آن آهنگ ها گوش ندهند یا همان چیزی را بشنوند که ما دل مان می خواهد.
قدرت نمایی ساسی مانکن و شبیه به او فقط نه به خاطر توانایی های آنهاست و میدان خالی از آثار شاخص و قابل دفاع و مهم تر از آن نبود یک برنامه مدون و اجرائی و ملموس به آنها مجال فعالیت و اثرگذاری می دهند. ساسی مانکنی که در داخل مشهور شد و در انتخابات هم برای نامزدها خواند و سپس مهاجرت کرد یک نمونه از تایید این نکته است که برای موسیقی هیچ برنامه ای نداریم و نه می دانیم با آنها که هستند چه رفتاری بکنیم و نه می دانیم با آنها که رفته اند باید چه مواجهه ای داشته باشیم. سال قبل هم گفتیم که بازدید میلیونی از تیزر آهنگ جدید ساسی یک زنگ خطر است و امسال هم مجبوریم که آنرا تکرار نماییم. اگر زمانی مخاطب موسیقی پاپ بین محمد اصفهانی، علیرضا عصار، شادمهر عقیلی، قاسم افشار، خشایار اعتمادی و... باید سلیقه اش را انتخاب می کرد حالا اما باید از او خواهش نماییم که چه آهنگی را، به خاطر سلامت روانی خودش، گوش نکند و این یعنی یک عقب گرد کامل. محدود کردن مشکلات موسیقی به برگزاری یا عدم برگزاری چند کنسرت یا ممنوع الکاری موقت چند خواننده توسط اهالی موسیقی هم در ایجاد وضعیت فعلی موسیقی بی تاثیر نبودند. موسیقی پاپ ایرانی، ما را ببخش که اوضاع مان این شده است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب